به اندیشکده سیاست گذاری کشتبان خوش آمدید

دی 4, 1404 2:16 ب.ظ

امنیت غذایی و سلامت روان

سالمت روان حالتی از بهزیستی است که افراد را قادر می سازد تا توانایی های خود را تشخیص دهند، بتوانند با استرس های معمول زندگی کنار بیایند، به طور مؤثر و بهره ور کار کنند و به جامعه کمک کنند. در واقع سالمت روان به عنوان مقوله ای مهم،بر تمامی جنبه های زندگی انسان تاثیرگذار است و ارتباطی دو طرفه و تعاملی چشمگیر با بهزیستی و بهره وری در جامعه و افراد دارد.

روانشناسان نظریه های مختلفی را درباره ماهیت و طبقه بندی نیازهای زیستی و روانی_اجتماعی و اهمیت آن از لحاظ سالمت روانی عرضه کرده اند.یکی از این نظریات دیدگاه انسان گرایانه مزلو درباره سلسله مراتب نیازها است.به نظر این روانشناس همه افراد در بدو تولد دارای نیاز های معینی هستند، لیکن رفتارهایی که برای ارضای آن ها به کار می گیرند اکتسابی هستند و از فرهنگی به فرهنگی دیگر فرق می کنند. این نیاز ها به ترتیب از نیرومند ترین تا ضعیف ترین آن ها به صورت سلسله مراتبی منظم شده اند، از این رو تا زمانی که نیاز های پایین تر که از قوّت و شدّ ت بیشتری برخوردارند برآورده نشوند، نوبت به ظهور و فعالیت نیاز های باالتر نمی رسد. با این همه مزلو خود می پذیرد که تحت شرایط خاصی امکان جابه جایی و تغییر اولویت نیاز ها وجود دارد.(شولتز و شولتز؛ ،1998 ترجمه یحیی سید محمدی،1377)

از دیدگاه مزلو ( 1970 ،ترجمه رضوانی، 1372 (نیاز های فیزیولوژیکی از بنیادی ترین و نیرومندترین نیاز های آدمی به شمار می روند و در درجه اول اهمیت قرار دارند.اگرچه این نیاز ها می توانند در فرهنگ های مختلف دارای تنوع فراوانی باشند، لیکن عمده ترین آن ها عبارتند از: نیاز به غذا، آب، اکسیژن، خواب و استراحت. این مجموعه از نیاز های زیستی به عنوان نیرو های برانگیزنده رفتار های مردم در فرهنگ هایی که بقای صرف برایشان هدف اساسی است، دارای ارزش و اهمیت بسیار زیادی است. نیاز های ایمنی پس از نیاز های زیستی اولویت پیدا می کنند و در کودکان و بزرگسالان روان رنجور از شدت و اهمیت بیشتری برخوردارند. ارضای این دسته از نیاز ها مستلزم برخورداری از امنیت، ثبات، نظم، ساختار و رهایی از ترس و اضطراب است. هنگامی که انسان دیگر زیر نفوذ و تسلط نیاز های زیستی و ایمنی نیست نوبت به تجلی و فعالیت نیاز های عشق و تعلق خاطر می رسد. این گروه از نیاز ها در دوره های مختلف رشد در شئون گوناگون حیات اشکال متفاوتی به خود می گیرند. به طور کلی روابط اجتماعی، پیوند های عاطفی بادوستان و نزدیکان به تعلق خاطر نسبت به فرزند و همسر از جلوه های این نیاز ها به شمار می روند. برای نیاز های احترام که چهارمین مرتبه از سلسله مراتب نیاز ها قرار دارند، دو شکل می توان تصور کرد. احساس نیاز به احترام از سوی خود به شکل احساس خود ارزشمندی، دیگری احساس نیاز به احترام از سوی دیگران به شکل احساس موفقیت اجتماعی و کسب شهرت.
به نظر مزلو (1970) عزت نفس وقتی اصالت دارد که مبتنی بر ارزیابی واقع گرایانه توانش ها و شایستگی های شخصی و احترام شایسته از سوی دیگران باشد. ارضای نیاز به عزت نفس به شخص اجازه می دهد تا نسبت به قابلیت، ارزشمندی و کارآمدی خود احساس اطمینان کند.امّا عدم تامین این نیاز موجب احساس کهتری و ناتوانی نسبت به حل مشکلات می شود. بالاترین نیاز در سلسله مراتب مزلو نیاز به خود شکوفایی 6 است. اگر همه نیاز های مراتب پایین تر برآورده شده باشند، ولی فرد به مرحله خود شکوفایی، یعنی تحقق استعداد ها و ظرفیت های بالقوه خویش نرسیده باشند، باز هم احساس خلا و ناکامی می کند. به زعم مزلو، خودشکوفایی الزاما به نوعی فرآورده هنری مانند موسیقی، نقاشی و شعر منجر نمی شود، بلکه می تواند اشکال فراوانی به خود بگیرد و دارای جلوه های گوناگونی باشد. در یک نگاه کلی، مردم در همه شئون زندگی می توانند قابلیت ها و استعداد های نهفته خود را آشکار و شکوفا سازند.

همان طور که مزلو بیان داشته است ارضا یا عدم ارضای نیازها بر شخصیت و میزان سلامت و سازگاری افراد اثر می گذارد. امنیت غذایی یکی از متغیر های مهمی است که با چگونگی ارضای نیازهای اساسی رابطه دارد. به طور کلی نظر بر آن است که امنیت غذایی در حکم ایجاد زمینه ای لازم برای شکوفا سازی استعداد ها، قابلیت های بالقوه و تأمین بهداشت روانی است. آیا بین نیاز ها و اضطراب رابطه ای وجود دارد؟ برخی روانشناسان به این سئوال پاسخ مثبت داده اند. به عنوان مثال از دیدگاه مزلو ( 1965 ، ترجمه رضوانی، 1371 ) اضطراب زاییده محرومیت از ارضای نیاز های اساسی است. ارضای نیاز های اساسی به معنی سلامت جسمی و روانی و عدم ارضای آنها، در حکم بروز بیماری است. محرومیت های جسمانی یکی از عوامل مؤثر برسلامت روان است که شامل: تغذیه بد، محرومیت از خواب، خستگی روانی، فرایند های عاطفی آسیب زا و آسیب مغزی است (چائو هانگ، 1991). بدیهی است که کمبود مواد غذایی لازم و احساس ناامنی باعث اضطراب،آسیب پذیری، ناسازگاری و عدم دستیابی به خودشکوفایی می شود چرا که افراد بیشتر نگران و دلواپس نیاز های فیزیولوژیکی و شرایط ناامن هستند.

تازه ترین اخبار
تازه ترین نگاشته های سیاستی
تازه ترین گزارش های راهبردی
پیمایش به بالا